قاطی پاطی |
|
میگم مهم نیست اما اسمشو وقتی میشنوم داغ دلم تازه میشه...
میگم مهم نیست اما تا بهش فکر میکنم اشک توی چشمام جمع
میشه
میگم مهم نیست اما تو تنهایی همش باهاش حرف میزنم
میگم مهم نیست اما بعضی اوقات دستم میره روشمارش که زنگ
بزنم....نزنم....بزنم....نزنم
میگم مهم نیست اما دلم میخا دبازم بهش فکر کنم
میگم مهم نیست اما دلم واسه صداش و خنده هاش لک زده
میگم مهم نیست اماشبا تا صبح خوابم نمیبره
با خودم میگم یعنی داره چیکار میکنه
میگم مهم نیست اما میخوام بدونی الان کجاست و چیکارمیکنه
میگم مهم نیست اما میدونم چقدررررمهمه
میدونم خیلی دوسش دارم
پس چرت میگم که مهم نیست
باید بگم مهمه امااااا نیست......
آهــــــای شیطان . . .
مـَـــن تَـــمـــامِ گُـــنــــاهــــان دُنـیـــا را خــــواهَـــمــْـ کَـــردْ
بـــهـ شَــــرْطِ آنـــکـــه
تُـــو فَــقَــط یِـــکْــبــــار هَــــوَسـه دیـــدَنـــــهِ مَــــرا بــه سَـــرَش
بیــنـدازیـــی
یـــــــــکـــــــــی رو داشــــــتم
کـــــــــه با دنـــــــــــــــــیــــــــــــــا
عوضــــــــــــش نمیـــــــــــــــــــــــــکردم...
ولـــــــــــــــــــــــــــــــی .....
دنیـــــــــــــــــــا عوضــــــــــــــش کــــــــــــــــــــــــرد ...
یادش بخــــــــــــــــــــــــــــــــیر...... سوخت ...
تک درخت آرزوهایم سوخت و تنهایی ، تنها همدم تنهاییهایم شد.
حال فصل هاست که برای دلخوشی دلم شاخه گل سرخ و نامه های
بی نام میفرستم.
حتی شمع های خاموش روز تولدم را هر سال به دست نفسهای تنهایم
می سپارم و آهسته نجوا میکنم :
<< تولدم مبارک >>
نباشید...
برای فریادم فریادرس نباشید و به داد بیدادهایم نرسید
که تنها چند لحظه مانده تا آسمان را بغل کنم اما کاش می دانستید دلم
هوای همدمی دارد.
هـي بغض....!
بيا بيرون...
ديگر صـداي هق هـق ات کسي را بيدار نمـي کند.
نمــي بيني؟
تنهايـم
گاهی بعضی کادوها و یادگاری ها از طرف یکی هس که نمی دونی باهاشون چیکار
کنی...
فقط باید تو اتاق...تو یه جعبه...تو یه جایی بزاری که چشمت بهشون نیوفته
ولی گاهی باز جعبه رو بیرون بیاری و یه نگاهی بهشون بندازی
اولش یه لبخند رو لبت و بعدش یه آه سرد...
ﭘﻨﺠﺸــــــــــﻨﺒﻪ ﺷﺐ
ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﭘﻨﺞ ﻋﺰﯾﺰ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻡ ﻓﺎﺗﺤﻪ ﺍﯼ ﻣﯿﺨﻮاﻧﻢ ﻭ ﺁﻩ ﻣﯿﮑﺸﻢ . . .
ﺭﻭﺣــــــــــﻢ . . .
ﺍﺣﺴــــــــــﺎﺳﻢ . . .
ﻗﻠﺒــــــــــﻢ . . .
ﺍﻋﺘﻤــــــــــﺎﺩﻡ . . .
بــــــــــــــاورم . . .
گفت:چی شدی؟؟چرا انقدر لاغر شدی؟؟ سرمو انداختم پایین گفتم:مهم نیست. گفت:چرا سرتو میندازی پایین؟؟؟ گفتم:مهم نیست. گفت:دلت واسم تنگ نشده؟؟؟ گفتم:مهم نیست. گفت:عاشق شدی؟؟؟ گفتم:مهم نیست. گفت:هنوز دوستم داری؟؟؟ گفتم:مهم نیست. ناراحت شد و گفت:اگه مهم نبود نمیپرسیدم. گفتم:مهم نیست. یه لبخندی زد و گفت:مهم نیست. گفتم:چی؟ گفت:مهم نیست چیزایی که مهم نیست و رفت. سرمو بالا آوردم تا رفتنشو ببینم داد زد.. . نگاه نکن چیزی رو که برات مهم نیست. من هیچوقت نگفتم:مهم نیستی فقط گفتم: مهم نیست دردای من. مهم نیست این دل من. مهم نیست درد و دلام. مهم نیست غصه هام. مهم نیست دل خواسته هام. مهم نیست بی صدا شکستنم.. .یا اینکه گم شدنم. مهم نیست نبودنم. مهم نیست هنوز برات میمیرم. مهم تویی که یه روز تنهام میزاری.. . دیگه هیچی مهم نیست برام... تصمیم گرفتم آنقدر کمیاب شوم تا دلی برایم تنگ شود... اما افسوس فراموش شدم.... تنهایی را دوست میدارم و سکوت را نیز . . اما کاش گاهی طنین نفس هایت تنهایی و سکوت مرا در هم می شکست...... صفحه قبل 1 ... 14 15 16 17 18 ... 102 صفحه بعد |