قاطی پاطی

در مقابل تقدیر خداوند

مثل کودکی یک ساله باش وقتی او را به هوا می اندازی،

می خندد

چون ایمان دارد که تو او را خواهی گرفت . . .

+ تاريخ شنبه 23 اسفند 1393برچسب:,ساعت 10:4 نويسنده یاشار |

بهتـرین دعـای روز :

خدایا هر کسی کـه با من بـدی کرد 

هر کسی که مـرا بد گفـت

هر کسی که غیبـت مرا کرد 

هر که دلـم را رنجــاند

مـن امـروز برای رضـای تــو همــه را بخشیـــدم ...!!!

+ تاريخ شنبه 23 اسفند 1393برچسب:,ساعت 10:3 نويسنده یاشار |

 

قربون اون خدا برم

که مهر و محبت را اینگونه

در وجود مخلوقاتش نهاده...

راستی خودش چقدر آفریده هاشو دوست داره!!!

+ تاريخ شنبه 23 اسفند 1393برچسب:,ساعت 10:3 نويسنده یاشار |

خسته ام...

از صبوری خسته ام

از فریادهایی که در گلویم خفه ماند

از اشک هایی که قاه قاه خنده شد

و از حرفهایی که زنده بگور گشت در گورستان دلم

آسان نیست در پس خنده های مصنوعی ،

گریه های دلت را ،

در بی پناهی ات در پشت هزاران دروغ پنهان کنی

 

این روزها معنی را از زندگی حذف کرده ام

برایم فرق نمی کند روزهایم را چگونه قربانی کنم.....

 


+ تاريخ شنبه 23 اسفند 1393برچسب:,ساعت 10:3 نويسنده یاشار |

کاش می شد

آدمی

گاهی

فقط گاهی

به اندازه نیازش بمیرد

بعد بلند شود آهسته آهسته خاکهایش را بتکاند

اگر دلش خواست

برگردد به زندگی

دلش نخواست

بخوابد تا ابد...


+ تاريخ شنبه 23 اسفند 1393برچسب:,ساعت 10:2 نويسنده یاشار |

دلم برای خودم می سوزد

برای گذشته ای که تباه شد

برای حالی که تلخ می گذرد تلخ

و برای آینده ای که مبهم است

دلم

عجیب برای خودم می سوزد

 

+ تاريخ شنبه 23 اسفند 1393برچسب:,ساعت 10:2 نويسنده یاشار |

هی رفیق!

می دونی چیه؟!

همه از خاکیم و به خاک بر می گردیم

اما...

مهم اینه که به   لجن تبدیل نشیم......


+ تاريخ شنبه 23 اسفند 1393برچسب:,ساعت 10:1 نويسنده یاشار |

این روزا عده ای یجوری زیرآبی میرن که...

 

دلت میخواد بهشون بگی:

 

من نگاه نمیکنم؛ بیا بالا یه نفسی بگیر لااقل خفه نشی

+ تاريخ شنبه 23 اسفند 1393برچسب:,ساعت 10:1 نويسنده یاشار |

من هیچوقت واسه کسی شاخ نشدم

 

فقط شاخ دراوردم

 

از شاخ شدن خیلیا....


+ تاريخ شنبه 23 اسفند 1393برچسب:,ساعت 10:1 نويسنده یاشار |

عمریست نشسته ام پای لرز خربزه هایی

که هیچوقت یادم نمی آید

کی خوردمشان


+ تاريخ شنبه 23 اسفند 1393برچسب:,ساعت 10:1 نويسنده یاشار |

حالت تهوع دارم

 

این حالت تهوع لعنتی با هوای آزاد و قرص درست نمی شود

 

علاجش فقط

 

بالا آوردن فحش هایی است که به دیگران بدهکارم.....

+ تاريخ شنبه 23 اسفند 1393برچسب:,ساعت 10:0 نويسنده یاشار |

به بعضیام باید گفت:

 

اگه حس می کنی خیلی بارته

 

 برات گاری بگیرم

 

آره؟...


+ تاريخ شنبه 23 اسفند 1393برچسب:,ساعت 10:0 نويسنده یاشار |

آخ که چقدر این دل من پره

 

فقط خدا میدونه چقدر حرف تو این دل واموندم

 

نگهداشتم

 

پر از خشم و نفرتم

 

از همه

 

از همه آشغالهایی که دوروبر من ریخته

 

از این خانواده اوجگولم

 

که زندگیم تو دستاشون تباه شد

 

که زندگیمو نابود کردن

 

کل عمرم به هدر رفت

 

همه ی زندگیمو تو این خونه لعنتی حبس بودم

 

با این موجودات نفرت انگیز و مزاحم

 

به نام خانواده

 

خانواده ی همیشه مزاحم،

 

خانواده ی پرحرف و شلوغ،

 

خانواده ی دیوانه،

 

از زندگی جز آب و علف هیچی نمی فهمن

 

کل کارشون فقط گیر دادن به منه

 

نزاشتن یه هنری یاد بگیرم

 

یه ورزشی یاد بگیرم

 

نزاشتن هیچی از معنی زندگی بفهمم

 

فقط حبسم کردن و سرم غر زدن

 

نه بهم پولی دادن و نه هیچی

 

فقط دعوام میکردن سر مسایل الکی و بی معنی

 

فقط داد میزدن

 

صدای تلویزیون و تلفن و حرف زدنهاشون

 

همیشه ی خدا باید رو اعصاب من باشه

 

حتی اختیار اتاق خودمو هم ندارم

 

به دستورهاشونم همیشه باید گوش بدم

 

وادارم میکنن بخورم، بخورم، همش بخورم

 

احساس چاق و زشت بودن شدیدی دارم،

 

این حس لعنتی داره منو میکشه

 

بجز این

 

تو عمرم یه دوست درست و حسابی هم نداشتم

 

آره پرم

 

از اون همکلاسیهای حیوون هرزه ی عوضیم

 

هم پرم

 

هروقت میدیدمشون

 

میخواستم تو روشون بالا بیارم ولی

 

به اشتباه می خندیدم

 

هیچوقت نزاشتم بفهمن چقدر ازشون متنفرم

 

هرزه های کثیف

 

هرزه که میگم یعنی واقعا هرزه بودن

 

وگرنه متاسفانه من آدم خیلی مودبیم

 

یه مشت هرزه ی آب زیر کاه که

 

اثری از انسانیت درشون نبود

 

همش به من نیش میزدن و من می خندیدم!

 

پشت سرم زر زر می کردن و من می خندیدم!

 

همش میخندیدم!

 

میخندیدم تو روی

 

کسایی که باید تو روشون تف میکردم

 

من ابله

 

من خاک بر سر

 

اجازه دادم بهم هرجور توهینی بکنن

 

اصلا به درک

 

من که دیگه آب از سرم گذشته

 

بزار هر زری که میخوان دربارم بزنن

 

به هرحال اینا مریضن و

 

باید از یه طریقی تخلیه کنن خودشونو

 

اینا که هیچ شرف و هویتی ندارن

 

که بخوام خودمو درگیرشون کنم

 

که از حرفاشون دلخور بشم

 

بابا من تو درد خودم موندم

 

کاش بزارید به درد خودم بمیرم

 

                          خسته شدم خستهههههههههههههههههههههههه فریاد

+ تاريخ شنبه 23 اسفند 1393برچسب:,ساعت 9:59 نويسنده یاشار |

توی زندگی یه جاهایی هست

 

که بعد از کلی دویدن

 

وایمیستی

 

سرتو میندازی پایین و

 

آروم میگی:

 

دیگه زورم نمیرسه


+ تاريخ شنبه 23 اسفند 1393برچسب:,ساعت 9:59 نويسنده یاشار |

هه!

میگما

جالبه!

اونقدری که حرف پشت سرمه ،

آدم روبه روم نبوده و نیست...

+ تاريخ شنبه 23 اسفند 1393برچسب:,ساعت 9:58 نويسنده یاشار |

دلم کمی خدا می خواهد...

کمی سکوت...

دلم دل بریدن می خواهد...

کمی اشک... کمی زندگی...

کمی آغوش آسمانی...

کمی دور شدن از این جسم آدم

کمی دور شدن...

 من اگر تنهاترین تنها شوم

باز هم خدا هست

او جانشین تمام نداشته ها در زمین است

+ تاريخ شنبه 23 اسفند 1393برچسب:,ساعت 9:57 نويسنده یاشار |

گـاهـی اوقـات . . .
هـمـه چـیـز دسـت بـه دسـتِ هـم مـیـدن
تـا تـو رو غـرق در رویـاهـا و خاطراتت کـنـن
یـه آهـنـگ پـیـشـواز . . .
۲ خـط شـعـر . . .
کـمـی هـوای بـهـاری . . .
یـک وجـب پـیـاده رو . . .
آهـنـگـی کـه خـونـه بـغـلـی گـوش مـیـدن . . .
۲ کـلـمـه حـرف . . .
بـوی ِ یـه عَـطـر خـاص . . .
طـعـم ِ شـیـریـن ِ یـه خـوراکـی . . .
هـمـه و هـمـه کـافـیـه بـرای ایـنـکـه . . .
تــو چـنـد سـاعـت وسـط اتـاقـت دراز بـکـشـی و خـیـره بـشـی بـه سـقـف . . .

+ تاريخ جمعه 22 اسفند 1393برچسب:,ساعت 12:48 نويسنده یاشار |

http://axgig.com/images/32058436161807500838.jpg

 

 

انگار خدا

در " صدایت "

کدئین تزریق کرده..

با من که حرف میزنی

دردهایم را تسکین می دهی...!

+ تاريخ پنج شنبه 21 اسفند 1393برچسب:,ساعت 21:27 نويسنده یاشار |

http://axgig.com/images/56348029807339686817.jpg

 

غریبانه یعنی با خدات خلوت کنی و باهاش دردل کنی و بگی
خدا من میخوامش میخوام باهاش تا آخر عمر باشم
ولی خدا هم روشو برگردونه

+ تاريخ پنج شنبه 21 اسفند 1393برچسب:,ساعت 21:27 نويسنده یاشار |

 

اینایی که فقط با یک نفـــــرن و

اون یه نفـــــر رو با دُنیـــــا عوض نمیکنن...

اینایی که تک پَرن و تن و بدن عشقشون رو

با تیک زدن با چهار نفر دیگه نمیلرزونن...

اینایی که وقتی میبینن

عشـــ♥ـــقشون روی چیزی حساسه و ناراحت میشه

دیگه اون کار و نمیکنن...

اینا حرمت عشق رو فهمیدن ؛

اینا لایق عشق واقعی هستن...

به سلامتیشون.

+ تاريخ پنج شنبه 21 اسفند 1393برچسب:,ساعت 21:26 نويسنده یاشار |

 مــــی گــــویــنــد ســـــاده ام ..!

مـــی گـــویـــنـــد تــــو مــــرا با یــک نــگــاه ..

یـــک لبـــــخـنـــد ..

بــه بــازی میـــــگیــــری ..!

مــــــی گـــــوینــــد تـــرفنــدهـــایت ، شـــیطنـــت هــــایت ..

و دروغ هایـــت را نمــــی فهمــــم ..

مــــــی گویند ســــاده ام ..!

اما مــــــــن فـــــقــــــط

دوســـتـــــت دارم ..،

همیـــــــــن!

و آنــــها ایــــن را نمـــــــیفــــهمنــــد ..!!

+ تاريخ پنج شنبه 21 اسفند 1393برچسب:,ساعت 21:26 نويسنده یاشار |

من دلم هوای دونفره نمیخواد

فقط دلم میخواد یکی هوای دلمو داشته باشه....


مرد باس وقتی اعصابش خورده کمربندشو دربیاره

بره سمت خانومش

کمر بندو بندازه دور گردنش

داااااااااد بزنه

.

.

.

از کنار من جم نمیخوری مایه ی آرامشم

دختر باس با مشت بکوبه رو قلب آقاش و با لحن خیلی جدی بگه

اینجا مال منه

فهمیدی؟؟؟؟؟؟؟؟

دختر باس حاضر جواب باشه تا آقاش میگه عزیز من کیه؟؟؟

زود بگه من من من...

دختر باس لجباز و خنگ باشه

همچی که دیوونت کنه

داد بزنی خدااااااا منو از دست 

این نجات بده...

(ی کمی خاص)

+ تاريخ پنج شنبه 21 اسفند 1393برچسب:,ساعت 21:26 نويسنده یاشار |

کسی را دارم....
که انقدر برایم کسی هست که
نگاهم دنبال کسی نیست
و
هزاران بار فریاد زده ام و میزنم که دیگر
کسی به چشمانم نمی آید "هرگز"
و هیچ نگاهی،
دلم را نمی لرزاند "هرگز"
تنها یک نفر هست که همانند
گنجینه ای گرانبها در دلم جای گرفته !
انسان که سهل است،
وجودش را به دنیا هم نمی دهم!

+ تاريخ پنج شنبه 21 اسفند 1393برچسب:,ساعت 21:24 نويسنده یاشار |

من نه دافم


نه شاخم


نه به چشم تو آسم


نه با هر حیوونے مے لاسم


ولے
خاصم


میدونے چرا؟

چون نگا هاے هرزه

تو وامثال تورو نخواسملبخند

+ تاريخ پنج شنبه 21 اسفند 1393برچسب:,ساعت 21:23 نويسنده یاشار |

امشب بخور بزن ب سلامتیه من منی که با سن کمم ، کثافت کاریایه دنیارو دیدم......

منی که تو اووج ناراحتی لبخند زدم و گفتم خوبم.....

اره من ، منی که از دوستام زیااااد ضربه خوردم.....

منی که هر کی از جاش بلند میشه ، دخالت میکنه تو زندگیم................

منی که تو دنیای مجازی و واقعی کلی داداش و آبجی دارم اما کسی نخواست پشتم وایسته.......

منی که خیلیا رو آرووم کردم..... ، اما هیچوقت ناراحتیمو بروز ندادم......

 

 

فتــــــــ :مَـــرا فَــرامــوش کُـטּ اَمّـــا نَــدانستـــــ ڪـﮧ



اَصــلـاً اَرزش ِ بـﮧ یــاد مـــانـدَטּ رآ نَــداشتـــــــ…!

 

+ تاريخ پنج شنبه 21 اسفند 1393برچسب:,ساعت 21:21 نويسنده یاشار |


دلـــَم گرفتــه...



از همــه ی بــی تفآوتــی هآ...



از همــه فــَرآموشی هآ...



از هَمه بــی اعتمــآدی هآ...



کــآش معلــمی بود و انشـ ـ ـــآیی مــی خوآســت...



"روزگــآر خود رآ چگونــه مــی گــُذرآنید؟؟؟"




تــآ چَنــد خَطــی برآیــش درد و دل کنـــَم


حالم اصلا روبراه نیست ، بغض دارم بغضی خفه کننده


کسی میداند راه بالا آوردن بغض را آیا ؟


خیلی سخت است همه تورا قوی بدانند و بنامند برای


دیگران کوه باشی اما تو....


تو دلت ذره ذره بشکنی وسرشار از حسرت باشی ونتوانی


فریاد بزنی


بابااااااااااااااا بخدا من هم آدمم ، دل دارم ،


آرزو دارم، مگر میشود فراموش کرد گذشته را؟


یاچشم پوشید ازآرزوها ؟ دلم برای خودم تنگ شده


کاش میشد remove کنم تلخکامی هایم را...

+ تاريخ پنج شنبه 21 اسفند 1393برچسب:,ساعت 21:20 نويسنده یاشار |

شاید تنها کسی نیستم که تو را دوست دارد ...

اماکسی هستم که تنها تو را دوست دارد ...

+ تاريخ پنج شنبه 21 اسفند 1393برچسب:,ساعت 21:17 نويسنده یاشار |

من یک دخترم هر چقدرم ک ادعای محکم بودن

را دربیاورم,هرچقدرم ک ادعای مستقل بودن و

بگویم"ممنون خودم از پسش برمیام"بازهم ته

تهش ب ان سینه پهن مردانه ات پناه میاورم

+ تاريخ پنج شنبه 21 اسفند 1393برچسب:,ساعت 21:14 نويسنده یاشار |

"تـــــــــــــــــو"کنارم باشی

                               من آنقدر میخندم که مبادا خنده ی دیگری را ببینی...

 "تــــــــــــــــو"کنارم باشی     

                                        آنقد به چشمانت خیره می شوم که مبادا چشمان دیگری نگاهت را از من بدزدد...

 "تــــــــــــــــو"کنار من باشی

                     من عمیق تر نفس میکشم که تمام عطرت سهم من باشد....

 "تــــــــــــــــو"کنارم باشی

                         حااااااال من خوب اســــــــــــــــت.................

 

 خیالت راحت!!!!!!!!!

من جز آغوش تو حتی به دیوار هم تکیه نمیکنم.....................

+ تاريخ پنج شنبه 21 اسفند 1393برچسب:,ساعت 21:13 نويسنده یاشار |

هـــــــی آقــــــــا پــــســــــــر …!

 

دخـــــتــــــری کـــــه تـــا تـــهـــــش پــــــات وایـــــســـــاده

 

دخــــــتـــــری کـــــه اشـــتـــبـــاهـــاتــو نــدیــد مــیــگیـــره

 

 

اونـــی کـه از حــرفــاش مـــعــــلــــومــــهعـــاشـــقـــــتـــه

 

اونــی کــه اگـــه دیـــر ج اس هاشــو بــدی نــگــرانــت میشه

 

اونــی کــه هــفــتـــه ای چــند بار بت میزنگه تا صداتو بشنوه

 

اونــــی کـــه از هـــمـــه مــــیـــگـــذره تـــــا بـــا تـــو بـــاشــه

 

دختری که ناراحتیشو بـروز نـمـیـده تـا تـــو نـــاراحــت نــشـــی

 

دخــــــتــــری کـــــه حــــرفــــــات واســـش مــــهــــمــــه

 

یه همچـــیــــن دخــــتــــری رو حــــق نـــداری اذیـــت کــنــــی …

 

فـــــــــــــهــــــــمـــــیـــــدی … ؟؟!!!!

حـــــق نــــداری ….

+ تاريخ پنج شنبه 21 اسفند 1393برچسب:,ساعت 21:12 نويسنده یاشار |

 


من کیـــــــــــم...؟؟

هیچ کس نفــــــــهمیده من کیم..؟؟

من همون دیوونه ای هستم که هیچ وقت عوض نمیشه..!!

همونی که همه باهاش خوشحالن اما کسی باهاش نمیمونه...

همونی که انقدر یه اهنگو گوش میده

که از ترانه گرفته تا ریتم و خوانندش متنفر میشه..

همونی که هق هق همه رو با جون و دل گوش میده

امــــــــــــــا...

خودش بغضش رو زیر بالش میشکونه..

همونی که همه فکر میکنن سختـــه ...سنگــــه..

اما با هر تلنگری میشکنه..

همونی که مواظبه کسی و ناراحت نکنه..

اما همه ناراحتش میکنن..!!!

اونی که تکیه گاه خوبیه..

امــــــــــــــا...

کسی واسش تکیه گاه نیست..

همونی که کلی حرف داره اما همیشه ساکته...

اررره من همونم..

خود خودمم..!!!☻

+ تاريخ پنج شنبه 21 اسفند 1393برچسب:,ساعت 21:11 نويسنده یاشار |

 

وقتی دو قلب برای یکدگر بتپد

هیچ فاصله ای دور نیست

هیچ زمانی زیاد نیست

وهیچ عشق دیگری نمیتواند

ان دو را از هم دور کند

محکم ترین برهان عشق

        اعتماد است     

+ تاريخ پنج شنبه 21 اسفند 1393برچسب:,ساعت 21:11 نويسنده یاشار |

بعضی ها میگن ب سلامتی پسرایی ک....

بعضی ها میگن ب سلامتی دخترایی ک....

ولی من میگم ب سلامتی دختر پسرهایی ک واژه

عــــشــــق

را مقدس میدونن و قلب کسی رو نمیشکنن

(قابل توجه مخاطب خاصم

ب سلامتی تو )

+ تاريخ پنج شنبه 21 اسفند 1393برچسب:,ساعت 21:10 نويسنده یاشار |

 همیشه لازم نیست چهــــره ای زیبــــا داشته باشی

یا صدایــــی دلنشیــــن

همین که قلبــــت زیبــــا باشد

قلبــــت زیبــــا ببیند، کافیست

داشتن قلبــــی زیبــــا تا اندازه ای خــــاص هست

که بتــــوانی خیلی ها را مجــــذوب خــــود کنی!

(قابل توجه دخترایی ک این چیزا واسشون مهمه)خنده

+ تاريخ پنج شنبه 21 اسفند 1393برچسب:,ساعت 21:9 نويسنده یاشار |

این پسرایی که همیشه ته ریش دارن… 

اینایی که هیچوقت موهاشون بلند نیست…

اینایی که صداشون مردونست…

همونایی که وقتی کنارت نشستن بهت اس ام اس میدن دوست دارم.

اینایی که وقتی ازت دلخورن باهات حرف نمیزنن ولی دوست داری محکم 

بغلشون کنی...

اینایی که شبا موقع شب به خیر گفتن میگن مال خودمی

اینایی که بد دهن نیستن وقتی فحش ازت میشنون میگن 

بی ادب…

اینایی که دستاشونو با دوتا دستت باید بگیری…

همونایی که وقتی عصبانی میشی و داد میزنی

 بغلت میکنن ومیگن باهم حلش میکنیم…

 

اینا خیلی دوست داشتنین…

 مخاطب خواص مثل منخنده

قدرشونو بدونید

+ تاريخ پنج شنبه 21 اسفند 1393برچسب:,ساعت 21:9 نويسنده یاشار |

وقتی عشقت تنهات گذاشت


اولش داغی...•❤•

یه چند ساعت که میگذره...•❤•

هی تند تندگوشیتو چک میکنی...•❤•

میری اس ام اس هایی که داده بود رو...•❤•

همشونو چند بار از اول میخونی...•❤•

میری گالری وبه عکساش نگا میکنی...•❤•

یه دفعه گوشیتو میذاری کنار رو به جایی خیره میشی...•❤•

فکر میکنی...•❤•

به همه چی....•❤•

الان کجاس...•❤•

چکار میکنه....•❤•

اونم دلش برا من تنگ شده...؟؟؟•❤•

اونم داره کم میاره؟•❤•

چیشد اون دوست دارم گفتناش...؟•❤•

اون عشقم گفتنا....اون قول وقرارا؟•❤•

میری تو خاطراتت و میبینی واقعا عاشقت بود یا نه...•❤•

وارد خاطرات که میشی دیگه کنترل اشکات دست خودت نیس...•❤•

این کارا میشه کار هر لحظت...•❤•

دیگه شبها شب بخیر نمیگه...•❤•

+ تاريخ پنج شنبه 21 اسفند 1393برچسب:,ساعت 21:8 نويسنده یاشار |


بــــــرو . .
خُــــــــب ؟
من کہ نمیگم وایسا . .
من کہ نمیگم مال من شو . .
فقط جواب یہ سوالمو بده بعد برو . .
اون روزاے اول گوشیت دست کے بود ؟
آخہ خیلے قشنگ مے نوشت . .
برو گوشیتو بده بہ همون آدم . .
همون کہ خیلے نگرانم بود . .
همون کہ خیلے دوسم داشت . .
همون کہ با مهربونیش منو عاشق خودش کرد . .
همون کہ نمیذاشت گریہ کنم . .
همون کہ واسش مهم بود "بودنم" . .
من . .
فقط اونو میخوام . .
تو . .
تویے کہ اشکام واست مهم نیس . .
تویے کہ شکوندن دلم واست تفریح شده . .
تو . .
بُــــــــرو . .
ولے بدون زمین گرده . .
یہ روز . .
صبح . .
دیدن بالش خیس پســــــــــرت{ایان} ، داغونت میکن

+ تاريخ پنج شنبه 21 اسفند 1393برچسب:,ساعت 21:6 نويسنده یاشار |

چـقـدر بـالایـی
چـقـدر پـایینـَم
نــمیــرســد دسـتـم بـه دستــهـایــت…
مخاطبِ خــاص دارد : خــُدا

::
::
خـــوبـــم
مثــل پــدربـــزرگ
کــه خـــوب بـــود
و
مـُــــرد !!

::
::

بعضی دکمه های کیبورد شل شده اند ! بس که استفاده شده اند .
دکمه های : ک ا ش ب و د ی

::
::

تــــو خاص نبودی گلم
احساس من یه تــــو
خاص بود

::
::

بعضی مواقع
دنبال یک کلید”Shift” میگردم
برای دیدن اون روی آدمــــهــــا!.

::
::
داغـــونی اَم از آنجـــا شــــروع شُـــــد
کــــه فَهمیـــــدَم . . .
از میـــان ایـــــن همــــه “بـــود”
مَــن در آرزوی یکــــی اَم کـــه ” نَبــــود “

::
::

تـمـام قلـّه هـای تـنـم را هـم کـه فـتـح کـنـی
ایـن سـرزمـین هـمـچـنـان مـبـهـم مـی مـانـد
و هـنـوز
دارَد
حـرف هـایـی بـرای گـفـتـن
فـقـط حـواسـت را جـمـع کـن
دخترک ،
شـهـوت مـمـنـوع . .

::
::

دلم میخواست یکی رو داشتم بعضی وقتا که مردم خستم میکنن میومد
کنارمو دستاشو می گذاشت دوطرف صورتم زل میزد تو چشام
میگفت ؛ بیبین ..تو من و داری …..

::
::

وقتی زنی دیوانه وار باتو بحث میکنه خوشحال باش…!!
چون سکوت زن, نشانه پایان توست…!!
::
::

میدانم ؛
دیگر برای من نیستی !
اما ….
دلی که تنگ باشد این حرفها را نمیفهمد
::
::

دوست داشتن خوبان همیشه گفتنی نیست…
گاه سکوت است و گاه نگاه و گاه یک پیام…
::
::

مــــا قشنگـــ ترین ضمیـــر میشـــد :اگـر میمانـــدی. . .

::
::

دکتر راست می گفت ؛
که “روی” ، برای ِ سلامتی ِ مو مفید است ..
از من که روی برگرداند ،
موهایم ، همه سفید شدند !!!

::
::

مــی خـواهـم داستـانـی از علاقــه ام بـه تــو را بنـویسـم
یـکی بـــود ، یـکی …
بـی خیال……..!!
خــلاصـه اش میشود اینــکـه :
دوستـت دارم ، لعـنتـی . . . !

::
::

دندانپزشک آخرین دندان گرگ را کشید!
نگاهی به صورت گرگ انداخت و پوزخندی زد
گرگ زیر لب گفت:بخند…….
اینست عاقبت گرگی که عاشق گوسفندی شده باشد!
::
::

پاهایـم را کــه در آب میزنـم ، ماهــی ها جمـــع میشـــوند ،
شــــاید اینهــــا هــم فهمیــده اند کــه یک عمــره طعمـه ی
روزگــار بــوده ام !

::
::

عاشقت می شوم
دقیقه ای
۸۶ بار !!!!!!

::
::

چه قدر تلخ شده ای …
آنقدر که حتی وقتی صدایت را می شنوم احساس می کنم …
دیگر دلم برایت نمی لرزد…

::
::
نیت میکنم و صدایت میکنم
با جواب تو فال میگیرم
اگر گفتی “بله ” روز خوبی خواهم داشت
اگر گفتی “جانم ” تمام خوبیها را
برای تو میسازم

::
::

تنــها یک عاشــق میفهمـد
تفـــاوت میــانِ
آغــوش نـرم و آغــوش اَمــن را..

::
::

هزار بار گفته ام
اگر قدرتش را نداری مرد باشی‌
دورِ سه چیز را خط بکش
زن
عشق
مستی

::
::
خیلی ها مترسک رو دوست ندارن
چون
پرنده ها رو میترسونه.
اما
من دوستش دارم
چون
تنهایی رو درک میکنه..

::
::
چه معنی داره تو این دنیا کسی با کسی قهر باشه !
چه معنی داره تو این دنیا کسی تنها باشه !
چه معنی داره تو این دنیا آدم ها یک روز بیان و یک روز برن !
چه معنی داره تو این دنیا دل بعضی ها اینقدر تنگ باشه !
اصلا چه معنی داره تو این دنیا دل بعضی ها از سنگ باشه !

::
::

دوسـت دارم این رو نوک پنجـه بلند شدن ها رو و بوسـیدن لب های تـــو را
همان لحظه هایی که تو یک عالمه مـَـرد می شی و مـن یک عالمه زن !!

::
::
لحظه ی قشنگیه وقتی صبح با نوازشِ دست های کسی از خواب بیدار می شی
که دیشب هزار بار بهش گفتی : دوست دارم
ولی اون تا خود صبح کنارت بیدار بوده و تو رو نوازش می کرده … !
::
::

به سلامتی اونایی که هزارتا خاطرخواه دارن ولی دلشون اسیر یه بی معرفته!

::
::

مثـل ِ این صدا خفـــه کن ها میمونه
که میـذارن سر هفت تیـــــــــر !
خیانت رو میگم …
بی صــــدا می کشتت ..

::
::

گاهی عکسی را می سوزانیم
گاهی عکسی ما را می سوزاند
گاهی با دیدن یک عکس ساعت ها گریه می کنیم
گاهی سالها با یک عکس زندگی می کنیم..!
::
::

گــریان شده دلـــــم….
همچـــون دختـــرکـــی لجبـاز…
پا به زمین می کـــوبد…
تـــو را میـــخواهد…. فقط “ تـــــــــو ” را…

::
::
زنـــــها مثل ســـکوت هستند… با کوچکترین حـــــرفی میشکنند…!
مًــــردها مثل « باران بهاری » هستند .
هیچوقت نمیدانید کی می آیند ، چقدر ادامه دارد و کی قطع میشود…!

::
::
گفتند حکم؟
ورق دست گرفتیم و خندیدیم
قرار شد حکم دل باشد…تمام سر ها دست تو بود
روزگار دست از ما گرفت…دو به دو، دل دادیم
زندگی آس ِ مان را برید
دو به تک باختیم
بازی روبروی چشم های تو عاقبت ندارد…..!
::
::
۱ …۲ … ۳…
آمـاده ایـــد!؟
چیک …..
لای عکسها دنبال عکسمان میگردم ..
همان دیگر .. همان که .. یادت نیست؟!
مگر میشود؟!
فراموش کرده ای؟!
اینجاست .. پس تو کجایی؟؟!!
نیستی چرا؟!
عکسمان که دونفری بود!
میبینی گلم .. عکاس از منو تــو فاصله را بهتر میفهمد .!
::
::
تکثیر شده ام در این شهر؟؟
یاقلب توست که مدام شعبه های جدید افتتاح میکنند؟
این روزها…
جمعیتی مخاطب حرفهای عاشقانه ات شده اند..!!!
::
::
چی بگم ؟؟؟؟؟
…. …. …. ….
…. …. …. …. ….
…. …. …. …. …. ….
کی به غیر از تو می دونه این نقطه ها چقدر حرف تووشونه. . . که واسه

+ تاريخ چهار شنبه 20 اسفند 1393برچسب:,ساعت 8:13 نويسنده یاشار |

اگه روزی داستانم را نقل کردی بگو:

بی کس بود اما کسی را بی کس نکرد!

تنها بود اما کسی رو تنها نذاشت!

دلشکسته بود اما کسی رو نشکست!

کوه غم بود اما کسی رو غمگین نکرد!

شاید بد بود ولی برای کسی بد نخواست!

+ تاريخ چهار شنبه 20 اسفند 1393برچسب:,ساعت 8:13 نويسنده یاشار |

سلامتی اون رفیقی که

 هیچوقت از یادمون نمیره

. سلامتی اون رفیقی که تاتهش بود 

سلامتی اون رفیقی که باهمه بود ولی

سلامتی اون رفیقی که با 

شیطونیاشو خندهاش همه رو 

میخندوند تا نبینه رفیقاش ناراحت باشن 

ولی کسی از دلش خبر نداش...

+ تاريخ چهار شنبه 20 اسفند 1393برچسب:,ساعت 8:12 نويسنده یاشار |