قاطی پاطی

 


من سرم توی کار خودم بود



بعد یه روز یه نفرو دیدم




اون این شکلی بود




ما اوقات خوبی با هم داشتیم




من یه کادو مثل این بهش دادم




وقتی اون کادومو قبول کرد من اینجوری شدم




ما تقریبا همه شبها با هم گفت و گو میکردیم




وقتی همکارام من و اونو توی اداره دیدن اینجوری نگاه میکردن




و منم اینجوری بهشون جواب میدادم




اما روز عشق اون یه گل رز مثل این داد به یه نفر دیگه




و من اینجوری بودم




بعدش اینجوری شدم





احساس من اینجوری بود



بعد اینجوری شدم



بله....آخرش به این حال و روز افتادم



نظرات شما عزیزان:

مبینا
ساعت12:48---18 تير 1393
خخخخخخخخ
خیلی باحال بود لایک داری داداش به ماهم بسر


گلنوش
ساعت18:02---17 تير 1393
خخخخخخخخخ خیلی باحال بودش ی سر ب وب منم بزن

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ تاريخ سه شنبه 17 تير 1393برچسب:,ساعت 14:29 نويسنده یاشار |