قاطی پاطی

+ تاريخ چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:,ساعت 13:28 نويسنده یاشار |

♥ میگویند زندگیت را پای یک “نفر” نگذار،کاش میدانستند که یک نفر نیستی،تو یک “دنیایی” !

+ تاريخ چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:,ساعت 13:28 نويسنده یاشار |

ﭘـــﺲ ﺍﺕ ﻧﻤـــﯽ ﺩﻫﻢ..

ﺑـــﻪ ﻫـــﯿﭻ ﺳﺎﻋــــﺘﯽ
ﺑـــﻪ ﻫﯿـــﭻ ﺩﻗﯿﻘـــﻪ ﺍﯼ
ﺑـــﻪ ﻫﯿـــﭻ ﻗﯿﻤﺘــــﯽ !

ﺳﺨﺖ ﭼﺴﺒﯿــــﺪﻩ ﺍﻡ ﺗﻤﺎﻣــــﺖ ﺭﺍ
ﻣﮕــر ﺗو را ﺳـــــﺎﺩﻩ ﺑﺪﺳــــﺖ آﻭﺭﺩﻡ ...
ﮐﻪ راحـــــت ﺍﺯ ﺩﺳﺘــــﺖ ﺑﺪهــــم ...

+ تاريخ چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:,ساعت 13:27 نويسنده یاشار |

من خــــــــــوشبخــــت ترینم ..

چـــون تــــــــو رو دارم ..

تــــــویی که ..

حتـــــی فکر کردن بهت ..

قلبمـــــو گرم میکـــــنه ..

تـــــو رو با همـــه دنیــــــا هم عوض نمیکنم ..

هیـــــچوقت اینقــــــدر آرامش نداشتـــم

محبوب ِ قلبـــــم ..

دوستــــــت دارم

+ تاريخ چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:,ساعت 13:27 نويسنده یاشار |

بعضی وقتا

انقدر دوست داری بعضیا

 پیشت باشن و نیستن

دوست داری ازش بدت بیاد

دوسش نداشته باشی

دوست داشتی اصلا نبودی که دوسش داشته باشی

کاش هیچ وقت این جور وقتا نباشه

چرا نباشه؟!

کاش باشه

ولی کاش اون بعضیاااااااااااا

انقدر دوست داشته باشه

و

براش ارزش داشته باشی

که هر چقدرم اونجایی که تو هستی

کسی رو نداشته باشه

بیاد ببینتت

کــــــاش بیاد

 

+ تاريخ چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:,ساعت 13:27 نويسنده یاشار |

هوایت که به سرم می زند

دیگر در هیچ هوایی،

نمی توانم نفس بکشم!

عجب نفس گیر است

هوایِ بی توئی!

+ تاريخ چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:,ساعت 13:26 نويسنده یاشار |


غـروبـا میون هــفته بر سـر قـبر یه عاشـق
یـه جوون مـیاد مـیزاره گـلای سـرخ شـقایـق
بی صـدا میشکنه بغضش روی سـنـگ قبـر دلدار
اشک میریزه از دو چـشـمش مثل بارون وقت دیدار
زیر لب با گـریه مـیگه : مـهـربونم بی وفایـی
رفتی و نیـسـتی بدونی چـه جـگر سـوزه جـدایی
آخه من تو رو می خواستم اون نجـیـب خوب و پاک
اون صـدای مهـربون ، نه سـکــوت ســرد خــاک
تویی که نگاه پاکت مـرهـم زخـم دلــــم بـود
دیدنـت حـتی یه لـحــظه راه حـل مشکـلـم بود
تو که ریـشه کردی بـا من، توی خـاک بی قراری
تو که گفتی با جـدایی هـیـچ مـیونه ای نداری
پس چـرا تنهام گذاشـتی توی این فـصل ســیاهی
تو عـزیـزترینی اما یه رفیـق نــیـمه راهــی
داغ رفتنـت عـزیـزم خط کـشـیـد رو بـودن مـن
رفتی و دیگـه چـه فایده ناله و ضـجـّه و شیـون
تو سـفر کردی به خـورشـید ،رفتی اونور دقایق
منـو جا گذاشتی اینجا با دلی خـســته و عاشـق
نمـیـخـوام بی تو بمـونم ، بی تـو زندگی حرومــه
تو که پیش من نبـاشـی ، هـمـه چـی برام تمـومه
عاشـق خـسـته و تنها سـر گـذاشـت رو خاک نمناک
گفت جگر گـوشـه ی عـشـقو دادمـش دسـت توای خاک
نزاری تنها بمونـه ، هــمـدم چـشـم سـیـاش باش
شونه کن موهاشو آروم ، شـبا قصـه گو بـراش باش
و غـروب با اون غـرورش نتونسـت دووم بـیـــاره
پاکشـیـد از آسـمـون و جاشـو داد به یـک سـتاره
اون جــوون داغ دیـده با دلـی شـکـسـته از غـم
بوسـه زد رو خـاک یار و دور شد آهسـته و کم کم
ولی چند قدم که دور شد دوباره گـریه رو سـر داد
روشــــو بــر گــردونـــد و داد زد
بـه خـدا نـمــیـری از یاد...!

+ تاريخ چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:,ساعت 13:26 نويسنده یاشار |

بهترین جای دلم تا به ابد خانه ی توست

آخرین حرف غزل قصه و افسانه ی توست

گرچه از حافظه ی آینه ها پاک شدم

شمع من باش که جانم همه پروانه ی توست

+ تاريخ چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:,ساعت 13:25 نويسنده یاشار |

شکرخدایی که تورابرای من
ومن را برای توآفرید
آغوشت را مأوای آرامشم قرارداد
وضربان قلبت را صدای لالایی شبانه ام
شکرخدایی که عشقت را درقلبم شعله ورکرد
ویادت را درخاطرم همیشه زیبا نمود
شکرخدایی که مرا ازعطرتنت مست کرد
تادرآسمان زندگی با یاد تو عاشقانه پروازکنم
شکرخدایی که برای رسیدن به آرامش
چشمانت را به من هدیه کرد
ودردوری و دلتنگی تنها مرهم دل آشفته ام را صدای توقرارداد

شکرخدایی که عشق تورا دردلم قرارداد

+ تاريخ چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:,ساعت 13:24 نويسنده یاشار |

بعضی کلمه ها ارزش بارها شنیدن را دارد

گوشت را بیار جلو

اروم میگم

کسی نشنوه جز خودت

خیلی

خیلی

خیلی

دوستت دارم ...

+ تاريخ چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:,ساعت 13:24 نويسنده یاشار |

صفحه قبل 1 ... 23 24 25 26 27 ... 102 صفحه بعد